زیبایی عشق به سکوت است نه فریاد......

صدای سکوتــــــــــــ

زیبایی عشق به سکوت است نه فریاد......

صدای سکوتــــــــــــ

تو...

˙•٠•●روزےخواهَـב رسیـב کـِـہ בرحَسرت تـِکرار ِבُوباره ے مَـטּ خواهی بوב...

وَ مے בانَم روزے کِــہ نَباشم؛ هیچکَس تکرار مـَטּ نَخواهَـבشُـב...مےْگویند:

مُخآطبْ دآشته بآشْ...

برآے عآشِقآنه هآیَتْ!!!

نِمےْدآنند...

مُخآطبِ تَمآمِ عآشِقآنه هآے مَنْ...

تویے!!!….●•٠•˙

سلام روزگار ...

سلام روزگار…
چه میکنی با نامردی مردمان…
من هم …
اگر بگذارند …
دارم خرده های دلم را…
چسب میزنم…
راستی این دل …
دل می شود ؟

مرد باش........مرد

مرد باید مـــــــرد باشه...

شونه هاش پهن باشه که وقتی بهش لم میدی بتونه

تکیه گاهت باشه...دستاش باید بزرگ باشه تا بتونه دستاتو

غرق کنه...

صداش باید مردونه باشه تا وقتی از جیغ جیغای خودت خسته

میشی یه طنین دیگه بهت آرامش بده،

ابروهاش باید پهن باشه برای اینکه وقتی نگاش می کنی نری

تو فکر اینکه کدوم ور ابروش کجه و موقع تمیز کردن از کجاش زیادی

برداشته ...

گاهی باید ته ریش داشته باشه ، هپلی باشه تا رو صورتش

دست بکشی و بگی بهش خارخاری!!

خفه شو...

http://www.speakfa.com/i/attachments/1/1345969534395880_orig.jpg

تـمام نـیـمکـتـهای پـارک دو نـفـره اند

بـی خـیـالــ…

بـه درخـت تـکـیـه مـیـدهـمـ…

بـعـضـی وقـتـا بـایـد

بـقـیه ی احساست رو بـگیـریــــ

بـزنـی تـو گوشـشــــ

باتـمام قـدرت سرش داد بزنی و بگیـــ :

خـفـه شـو دیگـه بـسمهـــ

تا الان هر چی کشیدمـــ

به خـاطـر تو بودهـــ

زندگی +خدا+من

فیلمـ مسـפֿـره اے بہ نامـ "زنـבگـے"
با بازیگر مزפֿـرفـے بہ نامـ "مـלּ"
از کارگرבاטּ פֿــوبـے بہ نامـ "פֿــבا"واقعا بعیـב بوב ...


غلط اضافــی زندگــــیم=تـــــــو

لاک غلط گیــرا برمیدارم

و تو را از تمام خاطراتـــــم پاکـــ میکنم

" تو "

غلــط اضافــی زندگیـــــم بـــــــــــــــودی

روزگارا

تو اگر سخت به من میگیری،

با خبر باش که پژمردن من آسان نیست،

گرچه دلگیرتر از دیروزم،

گر چه فردای غم انگیز مرا میخواند،

لیک باور دارم دلخوشیها کم نیست

زندگی باید کرد..............................


آموخته ام:

تنهاچیزی که یک شخص میخواهد

دستی برای گرفتن وقلبی برای فهمیدن

ونیز آموخته ام عشق مرکب حرکت است نه مقصد حرکت.

قانون عجیب

قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق

عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست.

 چه قانون عجیبی! چه ارمغان نجیبی و چه سرنوشت تلخ و غریبی!

شنیدی..

شنیدی که دلم گفت بمان ایست

به خدا وقت خداحافظی ات نیست

نکند فکر کنی در دل من مهر تو نیست

گوش کن نبض دلم زمزمه اش چیست

خدایا!!

خدایا ! تو در آن بالا بر قله بلند الوهیتت ، تنها چه می کنی ؟
ابدیت را بی نیازمندی ، بی چشم به راهی ، بی امید چگونه به پایان خواهی برد؟
ای که همه هستی از تو است ، تو خود برای که هستی؟
چگونه هستی و نمی پرستی؟
چگونه نمی دانی عبودیت از معبود بودن بهتر است؟
نمی دانی که ما از تو خوشبخت تریم؟
ای خدای بزرگ ! تو که بر هر کاری توانائی !
چرا کسی را برای آنکه بدو عشق ورزی ،
بپرستی ،
بر دامنش به نیاز چنگ زنی ،
غرورت را بر قامتش بشکنی ،
برایش باشی ، نمی آفرینی؟
چرا چنین نمی کنی ؟
مگر غرورها را برای آن نمی پروریم تا بر سر راه مسافری که چشم به راه آمدنش هستیم قربانی کنیم ؟
خدایا تو از چشم به راه کسی بودن نیز محرومی  

دکتر شریعتی

دکتر شریعتی وجملات زیبایش

مادرم می گفت که عاشقی یک شب است و پشیمانی هزار شب اما حالا هزار شب است که پشیمانم که چرا یک شب عاشقی نکردم

اگر تنها ترین تنهایان شوم باز هم خدا هست او جانشین تمام نداشتنهای من است.

زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت.

اخلاص:  یکتایی در” زیستن ” یکتایی در” بودن” یکتویی در “عشق”

حسین (ع) بیشتر از آب تشنه لبیک بود. افسوس که به جای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند وبزرگترین دردش رابی آبی نامیدند .

در نهان به آنانی دل می بندیم که دوستمشان داریم و در آشکار از آنانی که دوستمان دارند غافلیم شاید این است دلیل تنهایی مان.

در عجبم از مردمی که خود زیر ظلمو ستن زندگی می کنند و بر حسینی می گریند که آزاد زیست

مرا کسی نساخت، خدا ساخت

مرا کسی نساخت، خدا ساخت
نه آنچنان که “کسی می خواست”،
که من کسی نداشتم.
کسم خدا بود،کس بی کسان.
او بود که مرا ساخت، آنچنان که خودش خواست.
نه از من پرسید و نه از “من دیگر”م.
من یک گل بی صاحب بودم.
مرا از روح خود دمید.
و بر روی خاک و در زیر آفتاب،
تنها رهایم کرد.
“مرا به خودم وا گذاشت”
دکتر شریعتی