سکــــــــــوت
چنـــــد خــــــــــــط سکــــــــــــــــوت...سکــــــــــوت
چنـــــد خــــــــــــط سکــــــــــــــــوت...وقــتـــــی پــــای آغــوش تــــو در مـــیـــان بــاشــد... !!!!!!!
#مخاطب خاص
مـُخـاطبـــــ خـاص
دلم عجیب هواے یه خـلوت دونفره داره ؛
خـلوتی کہ تو هیچکدوم از دیدارهامون حس نمیشہ ؛
حتی تو پنج وعده اے کہ در طول روز میام ملاقاتت !!
ذکرم تویی و فکرم •••
فکرم سـمتِ هرکس و هرچیز غیر از【تو】...
و الَّذِینَ آمَنُوا اَشَدُّ حُبّاً لِلَّه۞ بقره، آیه 165
مرهم برا دردام!
سلامتیه خودم نه واسه این حرفام ، واسه اینکه مرهم ندارم واسه دردام !
خدا جونه....
از خدا پرسیدم خدایا چه چیزی تو را ناراحت میکند؟
خداوند فرمود هر وقت بنده ای با من سخن میگوید
چنان به حرفهای او گوش می دهم
که گویی به جز او بنده ای ندارم
ولی او چنان سخن می گوید
انگار من خدای همه هستم الا او.
سلام
دوستان عزیز خسته نباشید
امیدوارم ایام به کام باشه
لطفا با مطالب زیبایی که دارین ، به خواهر کوچکم سارا ، کمک کنید که بتونن اسم این وبلاگ جزو 100 وبلاگ برتر کشور عزیزمون قرار بدن
با تشکر فراوان
از سارای گلم کمال تشکر و خسته نباشید رو دارم
فکر بازی به سرت زد . . .
سکوت سر شار از ناگفته هاست!
دلتنگی های آدمی را باد ترانه می خواند
رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده می گیرد
وهر دانه برفی
به اشکی نریخته می ماند .
سکوت سرشار از سخنان ناگفته است .
فکر کردم عاشقم شدی
بعدها فهمیدم تاب تاب دلم را شنیدی
ذوق کردی
و فکر بازی به سرت زد . . .
از حرکات ناکرده، اعتراف به عشق های نهان
وشگفتی های بر زبان نیامده
در این سکوت حقیقت ما نهفته است
حقیقت تو و من .
هـــی پسر . . .
هـــی پسر . . . زخمی که به دلم گذاشتی خیلی عمیق تر از پک های مردانه ایست که هر روز به سیگارت میزنی!!
" دوستتــــ دارمــــ" گفتن هایـــــــِ تـو
تمـامـــِ اشکهایمـــ حـرامــ شد!!
وقتی فهمیـدمـــ
" دوستتــــ دارمــــ" گفتن هایـــــــِ تـو
به سبکـــِ گفتنـــِ " خــوبمـــ" هایــــِ هرروزِ
منــــ
بـــ ه تمـامـــِ احوالپرسیـــ ـهایـــِ ناشیانهــــ بود!!
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ شیشه های خانۀ خودمان دیگر کفاف نمی دهند....♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
گمان کنم
باید بروم سراغ شیشه های همسایه
شیشه های خانۀ خودمان دیگر کفاف نمی دهند
بس که ها کرده ام
و رویشان "قــــــلب" کشیده ام
فقط قول بده
زودتر بیایی
پیش از آنکه شیشه های همسایه ها هم
دیگر ...
جایی برای♥ من نداشته باشند!
بی
تو دلم میگیرد ...
و با خودم میگویم
کاش
آن یک بار که دیدمت
گفته
بودم
که
بی تو گاه دلم میگیرد
که
بی تو گاه زندگی سخت میشود
که
بی تو گاه هوای بودنت دیوانهام میکند
اما
نمیگفتم
که
این «گاه» ها
گهگاه
تمامِ
روز و شب من میشوند...
هنوز گرم است…
دیگر وقتی هوا سرد است
دستانم را در جیب نمیکنم
میترسم
خاطره ای
ته جیبم
مانده باشد
که هنوز گرم است…
حالــم خـوب اسـت …
مـثل پدربزرگ کـه گفت :حالم خوب اسـت!
اما مــُـرد …
زندگیـــ.
هی فلانی... زندگی شاید همین باشد...
یک فریب ساده و کوچک...
من گمانم زندگی باید همین باشد...
زخم خوردن...
آن هم از دست عزیزی که...
برایت هیچ کس چون او گرامی نیست...
بی گمان باید همین باشد...
دلم تنگ می شـود گاهـی ...
بَرآے هَمِــﮧ פֿـــوب بآش!
آنکــﮧ فهمیـב همیشــﮧ کنآرت و بــﮧ یآבت خوآهـב بوב...
و آنکس کــﮧنفهمیـב،
روزے دلش برآے تمآمــِ خوبے هآیَت تنگ میشوב...
دلم تنگ می شـود گاهـی ...
برای یک دوستت دارمِ سـاده !
دو فنجـان
قهــوه ی داغ !
سه روز تعـطیلی در زمسـتان !
چـهار خنـده ی بلنــد !
و پنــج انگشـتِ دوست داشتـنی !
که لابلای انگشتانم جای گیرد...
جایــی
بایــــد باشد....
غیـــــــر
از این کنــج ِ تنهایــــی...!
تــــا
آدم گاهـــی
آنجـــــا
جــــان بـدهَــــــد...!
مثـــــلا
آغـــوش ِ تــــــو...!
פـال בر "ڪـف" ِ آرزوهاے مـטּ اسـٺ . . .
פـال בر "ڪـف" ِ آرزوهاے مـטּ اسـٺ . . .
✘بخنــدم و #حجــم #بغـضم را در #خنده ام #بــبیند...
✘یـــک #رفیـــقِ #شــش #دانــگ
✘یـــک #آرامِـــــ #دل ،
✘کســی کـه #امتحـــانش را در #رفـــاقت #پــس داده
✘و دیگــر #محـــک زدن و #زیــر و رو کــردنی در #کــار #نبـــاشد
✘رفیــقی #کــه ....
✘من #نگــویم و او #بشـــنود...
✘بخنــدم و #حجــم #بغـضم را در #خنده ام #بــبیند...
امآ نِمیـלآنَنْدْ....
مے گویَنْــــــלْ ضَعیـــــفْ شُــــــלهِ اَمْ!.
.
.
میگـــــویَمْ سَنْـــــگینےِ לَرْسْ هآیَـــــمْ اَسْـــــتْ…
.
.
اَمآ نِمیـלآنَنْدْ
.
.
سَنْگینـــــےِ לَرْسْ هآیـــــے اَسْـــــتْ ڪــﮧِ اَزْ לُنْیـــــآ وَ آלَمْـــــهآیَـــــشْ
گِـــــرِفْتَـــــمْ!.
تـــــــــاوان بــــــــا تــــــــــو بــودن اســـــــت ...
گوش کــــن لعنتــــی ...
ایـن کــه مـــــن میکشــــــم
درد بـی تـــــــــــو بـــــودن نیســـــــت
!
تـــــــــاوان بــــــــا تــــــــــو بــودن اســـــــت 
دلت که شکست ، سرت را بگیربالا
دلت که شکست ، سرت را بگیربالا
تلافی نکن ،فریاد نزن ، شرمگین نباش...
حواست باشد،
دل شکسته ، گوشه هایش تیز است .
مباداکه دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کینه،
مبادا که فراموش کنی روزی شادیش ،آرزویت بود ...
صبورباش و ساکت
نـــــــــــرو ..... بــفــهـم!!! :)
مـغرور تـر از آنـم کـه التـماسـت کـنم بـمانـی
امــا
بـغــــ
ـض،
...
یــعنی: نـــــــــــرو .....
بــفــهـم!!!
اگر اومدی خبرم کن....
اگر آمدی
خبرم کن
در خانه بمانم
که از اندوه نمیرند
شمعدانی های منتظر و ماهی های حوض
و لبخندی که بشوق بر لبانم میبندد،
که تو بیایی ُ کسی خانه نباشد....
" دوستت دارم "
مرگم باد
اگر دمی کوتاه آیم
از تکرار این پیش پا افتاده ترین سخن که :
" دوستت دارم "
احمد شاملو
دلـم گرفتــه اسـت یــا دلـگیــرم یـا شایـد هـم دلـم گیـر اسـت نمــی دانــم …
دلـم گرفتــه اسـت یــا دلـگیــرم یـا شایـد هـم دلـم گیـر اسـت
نمــی دانــم …
اصـلاً هیــچ وقـت فــرق بیــن اینــها را نفهـمیــدم
فقـط مـی دانـم دلـم یـک جـوری مـی شـود
جــوری کـه مثــل همیــشـه نیــسـت
دلـم کـه اینـطــور مـی شـود ، غصـه هـای خــودم کـه هـیچ
غصـه ی همــه ی دنیــا مـی شـود غصـه ی مـن
بعــد دلــم بـدجــور غروب زده میشود
حماقت.....
حماقت یعنی من که
اینقدر میروم تا تو دلتنگِ من شوی! ..
خبری از دلتنگی تو نمیشود!
برمیگردم چون
دلتنگت می شوم..!
نگاهت ....
کسی ک نگاهت را نفهمد توضیح طولانی ات را هم نخواهد فهمید :)
اگر همچو خودت نیافتی ...
و
نبودن با کسی که دوستش داری
همه اش رنج است
پس اگر همچون خودت نیافتی
مانند خدا تنها باش
من چاقوی مهربانیم را خوردم!توهم....
من چاقوی مهربانیم را خوردم!
توام اگر مهربان باشی
شک نکن
یک روزی،
خنجری فرو می رود...
یا به احساست...
یا به غرورت...
و ایستادگی کن ...
ایستادگی کن ؛
و ایستادگی کن ...
.
.
.
و به یاد داشته باش که لشکری از کلاغها ، جرات نزدیک شدن به مترسکی که ایستادگی را فقط به نمایش می گذارد ندارند...
