-
تـومالڪ تمـامِ احساسَم هـستی
جمعه 6 بهمنماه سال 1391 12:00
تـومالڪ تمـامِ احساسَم هـستی تـــمامِ عشــــقم تمــــامِ اِحـــساسِ دسـت نخـــورده ام ڪـــه حاضر نیســـتم حتـــی ذرهــــ ای اَز آنــ را بــا هیچکـس تقـسیم ڪنــم با هیچـڪس جــــز تــــو ....... احســـاسم را با تــو تقســـیم نـــمی ڪنم بلـــڪه آنــــ را به تــو تقدیــم می ڪنـــم .... تمام عشـــقم را تمام احساســـم را...
-
من زنم.....
جمعه 6 بهمنماه سال 1391 11:54
من زنم و به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو !! درد آورست من آزاد نباشم که تو به گناه نیوفتی ، قوس های بدنم بیشتر از افکارم به چشمانت می آیند ، تاسف بار است که باید لباسهایم را به میزان ایمان تو تنظیم کنم !! (زنده یاد سیمین دانشور)
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 6 بهمنماه سال 1391 11:52
دیوانه ام می کند ...! فکر اینکه .. زنده زنده .. نیمی از من را .. از من جدا کنند !! لطفا ... تا زنده ام بــــــــــــــــــمان.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 6 بهمنماه سال 1391 11:45
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺩﻧﯿﺎﯾﻢ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﮐﻮﭼﮏ ﺷﺪﻩ ﻭ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺑﺰﺭﮒ ! ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ، ﺍﮔﺮ ﺑﺮﻭﺩ ﺩﯾﻦ ﻭ ﺩﻧﯿﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 6 بهمنماه سال 1391 11:44
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺩﻧﯿﺎﯾﻢ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﮐﻮﭼﮏ ﺷﺪﻩ ﻭ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺑﺰﺭﮒ ! ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ، ﺍﮔﺮ ﺑﺮﻭﺩ ﺩﯾﻦ ﻭ ﺩﻧﯿﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ
-
گل من !
جمعه 6 بهمنماه سال 1391 11:32
گل من ! به جان قاصدک ها سوگند تا آخرین پروانه عاشقت می مانم !
-
دلم..
جمعه 6 بهمنماه سال 1391 11:28
دلم .... یک شب تنهایی می خواد بایه عالمه تو و گوشه کنارهای آغوشت!!!
-
بغض لعنتی !!!
جمعه 6 بهمنماه سال 1391 11:26
چه سخت خفه میشه این بغض لعنتی !!!
-
اهای ببینم؟!! گریه هم نمی توانم بکنم؟
جمعه 6 بهمنماه سال 1391 11:25
به تنها چیزی که فکر می کنی اشک های بی پناه من است که بی قرارانه به روی گونه هایم لغزیده اند و من ارام پناهشان داده ام! اهای ببینم؟!! گریه هم نمی توانم بکنم؟
-
بگذر خدا...
جمعه 6 بهمنماه سال 1391 11:19
++ هر که را دوست داری می گیـــــــــری ! هر که را دوست داری می بری ! از عشقم بگذر خدا رگ غیرتم را می زنم !
-
چشم انتظـــــــــــــــاریم...
جمعه 6 بهمنماه سال 1391 11:12
-
همه چیز نبــــــــــــــــــــــودت را احساس میکند....
جمعه 6 بهمنماه سال 1391 11:11
-
++ من کفر نمی گویم
جمعه 6 بهمنماه سال 1391 11:08
++ من کفر نمی گویم فقط می ترسم ! تو باشی نمی ترسی؟ وقتی اجابت هیچ دعایی را به چشمانت نبینی ؟!
-
اموال
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1391 18:10
+ گفته بودی من مال توام... بیا اموالت را ببر! بر دوشم سنگینی میکند بار این امانت!!
-
دلشوره مرا نداشته باش !
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1391 18:04
دلشوره مرا نداشته باش ! اینجا هم اتاقی من حسرت توست ، رنج میخورم ، اشک مینوشم ، من خوبم ! میدانم با حسرتت چگونه تا کنم ، فقط برای من بنویس : " هنوز هم لبخند میزنی؟ "
-
پیر شدم..
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1391 18:01
++ باز هم دیدمش نه اینکه بغض کنم! نه!فقط از درون هزار سال " پیر" شدم. + گفتی لب تر کن تا دنیارا به پایت بریزم حالا چشم تر کرده ام میایی؟؟
-
مرگ میدهی؟
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1391 18:00
++ حالم اصلا خوب نیست یک مسکن قوی میخواهم بدون تجویز روزگار هم ... مرگ میدهی؟! دلم ذره ای مردن دلم ذره ای مردن میخواهد ! فقط میخواهم بدانم من اگر نباشم تمام مشکلات حل میشود ؟؟!! میخواهد ! فقط میخواهم بدانم من اگر نباشم تمام مشکلات حل میشود ؟؟!!
-
غرق شدم یا..
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1391 17:54
نمیدانم ! من در دوستداشتنت غرق شدهام ...؟ یا دوستداشتنت در من ...؟ هرچه هست جداییشان / درست بر عکس من و تو خیلی سخت است!
-
زاده تـنـهایـیـم
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1391 17:38
++ هـی تـو !!!!مـن کـه زاده تـنـهایـیـم ، خـدا تـو را بـرای او نـگـه دارد!!
-
تسکین...
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1391 17:37
بهانه می آورم که سردردم تو نمی فهمی !! یک لیوان آب و یک استامینوفن که نمی تواند دلتنگیم را تسکین دهد ...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1391 17:36
++ زیر سر تو است گریه هایم بیدار شو میخواهم بروم...
-
بی هنر
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1391 17:34
++ فراموش کـردن تـــو هنر میخواهد و مـــن بی هنرترین انسان عالمم . .
-
برایم کــَـف زدند
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1391 17:31
برایم کــَـف زدند در آغوشـَـم گرفتند تایید و تشویقــَـم کردند .. که آخــر فرامــ.ــوشت کــردم دیگر تا ابـ.َـد بر لـَـبانم لبخنــدی تــَـصنعـی مهمـان است اما بیــن ِ خــودمـان باشــد ، هنــوز تنهــ.ــا دلـبـَـرکــَـم تــ…ُــو هسـتــی
-
خالی...
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1391 17:25
++ حس میکنم دنیا خالیست مگر تو چند نفر بودی؟
-
ردپا..
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1391 17:19
++ رد پای رفتنت زیر چشمهایم خودنمایی میکند! ++ دروغ چرا؟بعد از " تو" هیچ چیز قصد گذشتن ندارد، زمان جای خود دارد!
-
" خداحافظی ات "
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1391 17:12
" خداحافظی ات " عجب خرابه ای به بار آورده! نگاه کن ... مدت هاست در تلاشند مرا از زیر آوار تنهایی هایم بیرون کشند!
-
احساسات دست نخورده.....
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1391 17:07
ساعت خانه ام روی زمان رفتنت ایستاده ، از آن روز به بعد زمان را همینجا نگه داشته ام برگرد... نترس آب از آب تکان نخورده احساسم هنوز دست نخورده باقی مانده فقط سازشت را زیاد کن با موهای سپیدم ++ تو هروقت دلت خواست برگرد اینجا هرگز پشت سر تو پلی خراب نمیشود.
-
ارام ارام..
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1391 16:52
++ آرامم... آرامشم این روزها مدیون همین انتظاریست که دیگر از کسی ندارم
-
اقای دیوار
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1391 16:50
+ عمرم رفت ،موهایم سفید شد،کمرم شکست بی خیال...تو خوبی آقای دیوار ؟!
-
هرکس...
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1391 16:49
++ هر کس از این دنیا چیزی برداشت؛من از این دنیا دست برداشتـــم... این جماعت می گفتند اشکهایت را خرج رفتنش نکن... راست می گفتند بی من تو مفت هم نمی ارزی... ++ خوشبین نیستم! ولی این بغض خوش خیم است وقتی خفهام نمیکند !