-
گمان
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1391 16:46
من گمان میکردم رفتنت ممکن نیست رفتنت ممکن شد!! باورش ممکن نیست...
-
روزی.......
چهارشنبه 4 بهمنماه سال 1391 18:35
روزی ... جای ... عشقی بود ... امروز ... جای ... قلبی نیست .............
-
ادامه بده
چهارشنبه 4 بهمنماه سال 1391 18:34
سکوتت را ادامه بده من ... حرفایت را از نگاهت میچینم ... فقط یک نگاه کافی است
-
گنجشکها..
چهارشنبه 4 بهمنماه سال 1391 17:17
مادر بزرگ وقتی مرد، گنجشکها را... به یتیم خانه بردند...
-
کدامین گناه..
چهارشنبه 4 بهمنماه سال 1391 16:41
چرا .... به کدامین گناه .....ی شود مادیگر ؟ .... تو برای چه ...؟ ....تو دیگر چرا .....؟ مگر من چقدر تاب و توان دارم ..... مگر بی تو هم می شود ماند دیگر ...؟ چه باید کرد .... تمام دیشب را گریسته ام ...... دیگر هیچ امیدی برای شروع ندارم .... دیگر شروعی نمی ماند که بی تو همه اش تمام است و پایان .... دلم درد دارد ........
-
نــــامــــردهــــا …
چهارشنبه 4 بهمنماه سال 1391 16:15
نــــامــــردهــــا … ” چـــــند بُـغــض ؟ ” بـه یــک گــــلو …!؟
-
پارسال زیر باران..
دوشنبه 2 بهمنماه سال 1391 17:18
پارسال زیر باران، با او راه می رفتم ... امّا... امسال، راه رفتنش را با دیگری، زیر باران اشکهایم دیدم... شاید باران پارسال، اشکهای شخصی دیگر بود!!!
-
سخت ساده.
دوشنبه 2 بهمنماه سال 1391 17:15
ساده ی ساده ... از دست می روند ..! همه ی آن چیز ها که ..... سخت سخت ... به دست آمدند !..
-
نگران دلتنگی هایم نباش
دوشنبه 2 بهمنماه سال 1391 17:09
اینجا اگر سیل هم بیاید هیچ سکوتی شکسته نمی شود و هیچ بغضی،در فریاد نمی ترکد اینجا به ظاهر آرام است و هیچ تلاطمی رودخانه را به هم نمی ریزد و هیچ صدایی گوش را نمی آزارد پس بیا و کنارم بنشین بی آنکه نگران دلتنگی هایم باشی
-
خداحافظ
دوشنبه 2 بهمنماه سال 1391 17:09
دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!! دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !! این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند… فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن… دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت …!!! طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!! هه
-
به همین سادگی !!
دوشنبه 2 بهمنماه سال 1391 17:01
امشب آرام نشستم... زل زدم به دیوار... غرق شدم تو یه سری فکـــر... شایدم رویـــا نمی دونم ... تا به خودم اومدم دیدم صورتم خیس شده .... به همین سادگی !!!
-
آن سوی دلتنگی ها.
دوشنبه 2 بهمنماه سال 1391 16:53
آن سوی دلتنگی ها. آن سوی دلتنگی ها همیشه خدایی هست که داشتنش جبران همه نداشتن هاست.
-
اگر می فهمیدی ..
دوشنبه 2 بهمنماه سال 1391 16:51
شاید آرام تــر می شدم فقــط و فقـــط… اگر می فهمیدی ، حرفهایم به همین راحتــــی که می خوانی نوشته نشده اند !!!
-
دلم میخواست..
دوشنبه 2 بهمنماه سال 1391 16:49
دلم می خواست زمان را به عقب باز می گرداندم… نه برای اینکه آنهایی که رفتند را باز گردانم… برای اینکه نگذارم آنها بیایند…
-
عجب دنیاییست..
دوشنبه 2 بهمنماه سال 1391 16:47
دنیای عجیبی شده است . . . برای دروغ هایمان ، خدا را قسم میخوریم ، و به حرف راست که میرسیم ؛ می شود جان ِ تــو…
-
بعضی..
چهارشنبه 27 دیماه سال 1391 15:17
بعضی آدمهــــــابعضی آدمهــــــا یهـو میــان . . . ! یهـو زندگیـتـــــو قشنگ میکنن . . . ! یهـو میشن همــــــه ی دلخـوشیت . . . ! یهـو میشن دلیـل خنــــــده هات . . . ! یهـو میشن دلیل نفس کشیــــدنت . . . ! ... بـعــــد همینجـوری یهـو میــــــرن . . . ! یهـو گنـــــــــــد میـزنن بـه آرزوهــــات . . . ! یهـو میشن دلیل...
-
نگـــــــــــــــــــاهت
چهارشنبه 27 دیماه سال 1391 15:15
در نگـــــــــــــــــــاهت چیزیــــــــست که نمیدانــــــــــــــــــــــم چیست ! مـــــــــــثل آرامــــــــش بــــــــــعد از یـــــــــــــــک غم مــــــثل پیـــــــــــدا شدن یـــــــــک لبـــــخنــــد مــــــــــثل بوی نـــــــــــم بعد از بــــــــاران در نگـــــــــــــاهت چیزیــــــــــــست که نمیـــــــدانم...
-
لعنـــت ...
چهارشنبه 27 دیماه سال 1391 15:14
لعنـــت ... بـــه همـــه قانونهـــای دنیـــا ... کـــه در آن , شکســـتن دل ; پیگـــرد قانونـــی نـــدارد ....................!
-
تنهایی من
چهارشنبه 27 دیماه سال 1391 15:11
قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست. چه قانون عجیبی! چه ارمغان نجیبی و چه سرنوشت تلخ و غریبی! که هر بار ستاره های زندگیت را با دستهای خود راهی آسمان پر ستاره کنی و خود در تنهایی و سکوت با چشمهای خیس از غرور پیوند ستاره ها را به نظاره نشینی و خاموش و بی صدا به شادی...
-
از تو دلگیرم
چهارشنبه 27 دیماه سال 1391 15:10
دلم میخواد ببینمت بازم بخندی تو نگام آخه فقط تو میدونی از زنده بودن چی میخوام دلم بهم میگفت تورو میشه یه جور دیگه خواست آخه فقط قلب توئه که با من اینقدر سر به راست از تو دلگیرم که نیستی کنارم .. من دارم میمیرم تو کجایی من باز بی قرارم میدونی جز تو کسی رو ندارم .. باورم نمیشه اینقدر آسون رفتی از کنارم
-
دیگه باورم شده ندارمت
چهارشنبه 27 دیماه سال 1391 15:08
این سکوت و این هوا و این اتاق .. شب به شب به خاطرم میاردت توی این خونه هنوزم یه نفر .. نمیخواد باور کنه نداردت نمیخواد باور کنه تو این اتاق .. دیگه ما با هم نفس نمیکشیم زیر لب یه عمر میگه با خودش .. ما که از همدیگه دست نمیکشیم
-
چی عشق میشه؟
چهارشنبه 27 دیماه سال 1391 14:56
کدوم خواستن کدوم جنون کدوم عشق .. شاید خیلی از این حرفا دروغه تا وقتی باهمیم از عشق میگیم .. نباشیم قولمون حتا دروغه از این عشقایی که زنجیر میشه .. هوسهایی که دامنگیر میشه میترسم چون دلم بیاعتماده .. به احساسی که بیتأثیر میشه
-
چی عشق میشه؟
چهارشنبه 27 دیماه سال 1391 14:56
کدوم خواستن کدوم جنون کدوم عشق .. شاید خیلی از این حرفا دروغه تا وقتی باهمیم از عشق میگیم .. نباشیم قولمون حتا دروغه از این عشقایی که زنجیر میشه .. هوسهایی که دامنگیر میشه میترسم چون دلم بیاعتماده .. به احساسی که بیتأثیر میشه
-
جرم عاشق
چهارشنبه 27 دیماه سال 1391 14:40
جرم من عاشق شدن حرف من دوست داشتن تو آن وقت که چکش قاضی به صدا در می آید نگاه من به تو که همه ی زندگی منی به تو که دوست دارم وکیل مدافع می گه چرا عاشق شدی اما نمی دونه که کار من عاشق شدن نیست کار دل عاشقی من را محکوم کردن به اعدام محکومم کردن چون تو من را دوست نداشتی طناب دار را دور گردنم می ندازند حالا دیگه ۱ ۲ ۳ را...
-
«نامه ای از خدا»
پنجشنبه 14 دیماه سال 1391 14:59
من خدا هستم، امروز میخوام تمام مشکلاتتو حل کنم، یادت باشه که من نیازی به کمک تو ندارم، اگه در زندگی در شرایطی قرار گرفتی که هیچ کاری از دستت بر نمیاد، تلاش نکن که این شرایطو از بین ببری، با مهربونی مشکلت رو درون جعبه ای قرار بده، به نام مخصوص خدا، مطمئن باش که بالاخره مشکلتو حل میکنم، اما نه در وقتی که تو میخواهی،...
-
از پندهای لقمان حکیم
سهشنبه 12 دیماه سال 1391 11:43
دو کلمه را هرگز فراموش نکن: 1-خدا را 2-مرگ را دو کار را همیشه فراموش کن: 1-به کسی خوبی کردی 2-کسی به تو بدی کرد
-
خدا هست هنوز.......
سهشنبه 12 دیماه سال 1391 11:23
گرچه دلگیر تر از دیروزم گرچه فردای غم انگیز مرا میخواند لیک باور دارم دلخوشی ها کمنیست زندگی باید کرد زندگی باید کرد گاه با یک گل سرخ گاه با یک دل تنگ گاه باید رویید در پس این باران گاه باید خندید بر غمی بی پایین زندگی باور میخواهد ان هم از جنس امید که اگر سختی راه به تو یک سینی زد یک امید قلبی به تو میگوید که خدا هست...
-
فرق عاشقی ودوست داشتن
سهشنبه 12 دیماه سال 1391 11:17
دوست داشتن، از عشق برتر است.. عشق، یک جوشش کور است، و پیوندی از سر نابینایی. اما دوست داشتن، پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال. عشق، بیش تر از غریزه آب می خورد؛ و هر چه از غریزه سر زند، بی ارزش است. و دوست داشتن، از روح طلوع می کند، و تا هر جاکه یک روح ارتفاع دارد، دوست داشتن نیز، همگام با آن اوج می یابد....
-
فاصله
سهشنبه 12 دیماه سال 1391 11:15
فاصله ها......هیچ وقت تمام نمیشوند......حتی در قصه ها......همیشه می گوییند......یکی بود یکی نبود......انگار هیچ وقت نمیشود......همه باشند......همه با هم......در کنار هم باشند......جایی......زمانی......فاصله ای......چیزی نباشد......تا قصه ها کامل شوند......امان ازاین فاصله ها......! کارگر خسته ای سکه ای از جیب جلیقه ی...
-
فقط خدا
سهشنبه 12 دیماه سال 1391 10:41
ترسی مبهم وجودم را فرا گرفته..... نمیدانم از چه؟ نمیدانم منشا این واهمه از کجاست؟ از کسی است یا از چیزی؟ زمانی که مشکلات رو هستند حداقل دلگرمم که مشکل خود را میدانم. ولی حالا چه؟ حتی نمیتوانم بفهمم در کجای این دنیای بزرگم......! جز بندگان خوب ایزد یا بنده ی گناه کاری که توسط صاحبش پس خورده و به حال خودش رها شده!...